استخر بادي
گل پسر روز به روز بزرگتر ميشه و كارهاي جديد و شيريني ياد ميگيره . اول از كلماتي كه ميگه شروع ميكنم .
قاله= خاله
قالحه=خاله صالحه
نما= شما
اضر= حاضر
باجي = بابا جون
بيا
برو
بريم
نخ= نه خير
پشو= پاشو
پاين =پايين
دن ده ه = بشين
و خلاصه خيلي كلمات را ميگه . وسعي ميكنه كه كلمات دوتايي را هم ياد بگيره.
پنجشنبه براش استخر بادي را باد كردم . كلي ذوق كرد تا اخرشب با اون مشغول بازي بود . اينكار من باعث شده بود كه محبوبيت از دست رفته به خاطر مهد را دوباره به دست بيارم . پنجشنبه و جمعه همش با هم انواع اقسام بازيهاي مختلف رو تو ي اون استخر بازي كرديم . ديگه رابطه اش با من كه خوب شده بود به رضاي بيچاره تا نزديكش ميشد ميگفت . برو . (اين كلمه رو توي اين دو سه هفته انقدر به من گفته كه برام عادي شده ) امروز هم گوش شيطون كر . با علاقه رفت مهد و اصلا گريه نكرد.
گرچه توي اين دو روز تعطيلي تمام مدت توي خانه انواع بخور را روشن كرده بودم ولي سرفه هاش هنوز خوب نشده . نمي دونم دوباره سرما خورده يا همان سرفه هاي قبلي هستند .. تصميم گرفتم ديگه يه مدت مرخصي بگيرم و نذارم مهد ببينم . حالش بهتر ميشه .