اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

گل پسر مامان

ادم ها را مسخره نکنید . مسخره ها را ادم کنید😉

سفر مشهد

1390/7/16 10:58
نویسنده : امیرعلی خیاطی
251 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز بود كه به اتفاق مامان رضا  براي زيارت به مشهد رفته بوديم. اونجا به اميرعلي خيلي خوش گذشت با شور و شوق فراوان مشغول كنجكاوي و كشف تمام وسايل بود كه براش جديد بودند. خوشحالي را ميشد از قيافه اش فهميد .اميرعلي رو با كالسكه حرم برده بودم  و قرار شد من توي رواق شيخ بهايي بنشينم و منتظر بمانم  تا رضا و مامان از زيارت برگردند من هم  كالسكه رو بردم يكجا ي خلوتر  تا بشينم و دعا بخونم . اول اميرعلي را از توي كالسكه گذاشتم زمين تا وسايلي كه توي دستم بود را توي كالسكه بگذارم كه ديدم اميرعلي با سرعت به سمت بنده خدايي كه نشسته بود و دعا مي كرد و كتاب دعا را كنارش گذاشته بود دويد تا  كتابش را بردارد اون بنده خدا هم سريع كتاب را توي دستش گرفت ولي پسر من ول كن نبود . همانجا ايستاد و شروع كرد به جيغ زدن و مي خواست كه كتاب را از دست ان بنده خدا بگيرد. منم وسايل را انداختم روي زمين و دنبالش دويدم . اميرعلي را گرفتم بغلم و اوردم كنار كالسكه روي زمين گذاشتم ولي بازهم با سرعت به سمت بنده خداي ديگري كه در حال نماز خواندن بود دويد و سريع اول سرش را روي مهر گذاشت و بعد مهر طرف را برداشت . تا مهر را از دستش بگيرم و بگذارم سرجاش  به سمت نفر بعدي دويد .

خلاصه ديدم كه اگريك كم ديگه انجا بمانم ملت صداشون در مي ايد قيد دعا خواندن را زدم و اميرعلي  برداشتم و گذاشتم توي كالسكه و توي صحن هاي مختلف گشتم . حسابي ذوق زده شده بود و با دقت به اطرافش نگاه مي كرد . حیف که نتونستم ازش عکس بگیرم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان نی نی گولو
16 مهر 90 14:52
سلام گل خاله زیارت قبول باشه همچنین روزت مبارک گلم
مامان نی نی گولو
17 مهر 90 18:27
سلام ناناز خاله زیارت قبول وای وای ناناز خاله چقدر شیطون بلا شدی حسابی مامانی رو اذیت کردی
مامانی سید کوچولو
17 مهر 90 22:41
زیارت قبول بچه ها هم از زرق و برق شیشه کاریهاش و هم از وسعت سالن یا فرشهای حیاطش خوششون میاد... چقدر دلم حوس صحن رو کرده... خوبه 10 دقیقه خونمون با حرم فاصله داره...میلاد امام رضا مبارک
مامان سید کوچولو
29 مهر 90 21:09
کجایین؟