اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

گل پسر مامان

ادم ها را مسخره نکنید . مسخره ها را ادم کنید😉

مهمونی

1400/5/30 19:22
نویسنده : امیرعلی خیاطی
370 بازدید
اشتراک گذاری

امروز از صبح خیلی پرانرژی بودم و از صبح خوشحال بودم که امروز می ریم خونه باباجون مامان جون و این شد که از صبح متفاوت شروع کردم  از صبح که بیدار شدم با سرعت به سمت سفره رفتم و امروز صبحانه ام رو همراه با تلویزیون به اتمام رسوندم و در همین زمان مامان هم داست کلوچه درست می کرد  و وقتی من صبحونه ام تموم شد کم کم اماده شدیم بریم خونه مامان جون باباجون و تو ماشین یک کمی با هم حرف زدیم و رسیدیم به اونجا و من هی پی دایی رو می گرفتم تا با هاش فوتبال بازی کنم⚽️ بازی اول 6-6 مساوی شد و رفتیم ناهار .    ناهار مرغ بود🤗.    بعد یک ذره کل کل با دایی و گذش چند ساعت رفتیم و مسابقه دوم را دادیم🏁 نتیجه 3-2 شد به نفع من🥇😎 هورا و خب همون طور که معلومه هردو خیس عرق بودیم بند هم نمی یومد بعد خداحافظی راهی خانه شدیم و در راه به اسرار من کرانچی خریدیم 

بله دیگه از این نوع ها                          و اینکه این شد پایان روزم تا یک مطلبه دیگه خدافظ❤️

پسندها (4)

نظرات (1)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
30 مرداد 00 21:21
همیشه ب خوشی
امیرعلی خیاطی
پاسخ
سپاس