بدون عنوان
بالاخره عيد هم از راه رسيد و امير علي اولين عيد نوروز رو تجربه كرد . ما امسال سال تحويل شيراز بوديم . سر راهمان به شيراز يك اقامت يك روزه هم در اصفهان داشتيم . ني ني كوچولوم رو به عالي قاپو و مسجد امام برديم هوا خيلي عالي بود . گل پسر من هم توي كالسكه اش خوب و راحت مي خوابيد . توي شيراز هم به حافظيه برديم .فكر كنم تو شيراز خيلي بهش خوش گذشت . مدام بغل من بود و از سر و كول من بالا مي رفت .
تو شيراز دو تا بادكنك گازي بهش داديم آنقدر ذوق كرده بود و سرو صدا راه انداخته بود و دست و پا مي زد كه نگو و نپرس . هرچقدر نخ بادكنك رو مي كشيد كه خود بادكنك رو بغلش كنه نمي تونست .
امير علي كه يك هفته قبل از سال جديد مريض شده بود خدا رو شكر يك روز قبل از مسافرت خوب شد . توي مسافرت هم خدا رو شكر خوب بود ولي نمي دونم چرا امروز صبح تو خواب سرفه مي كرد . از صبح تا حالا خيلي نگرانم.خدا كنه مريض نشده باشه.