اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

گل پسر مامان

ادم ها را مسخره نکنید . مسخره ها را ادم کنید😉

شب قدر

1392/5/7 13:58
نویسنده : امیرعلی خیاطی
240 بازدید
اشتراک گذاری

برای امیر علی گفتم که امشب شب قدره ادم ها بیدار می مونند و ارزوهای خوب می کنند و دعا میکنند . قران می خوانند.  بعد ازش پرسیدم . خوب تو امشب چی دعا میکنی ؟

امیر علی گفت : دعا می کنم :خدایا مامان و بابا ی من کجا رفتند.!

من گفتم خوب عسلم ما که پیشت هستیم . و گل پسرم جواب داد : خوب صبح می گم

کلی خندیدم .ناز ناز من فکر می کنه هرچی اولش خدایا باشه یک دعا هست :

افطاری رو خوردیم امیر علی مدام می گفت بریم خونه باباجون اینا. من هم در جواب می گفتم باشه امشب می ریم . اخرش گفت الان: خواهرات می گند پس چی شد این خواهرمون چرا نمی اد

خلاصه رفتیم خانه باباجان . من خوابیدم و امیرعلی بیدار موند تا با باباجون اینا و رضا احیا نگه داره . صبح که پاشدم دیدم یه مفاتیح کوچک بغل کرده . خواهرم می گفت من بهش مفاتیح دادم به جای قران از دیشب تا حالا صدبار پرسده این قران مال خودمه چسبونده بغلش و همه جا برده .  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)