اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

گل پسر مامان

ادم ها را مسخره نکنید . مسخره ها را ادم کنید😉

کوچه

امروز عصر رفتم کوچه و فوتبال بازی کردم هی توپو از ته کوچه می زدم می رفت وسط کوچه منم شبیه یوز پلنگ دنبالش می رفتم و این روند رو تا 45 دقیقه انجام داددم حدود هزار بار  همین کار رو کردم تا از پا افتادم دیگه نتونستم تو کوچه بمونم اومدم خونه مفصل داره جدا میشه و کل بدنمو عرق گرفته بود انگار شارژم از صد درصد الان صفره که تا اومدم خونه بوم دزار کشیدم البته اولش نمی خواشتم برم به اصرار بابا و مامان رفتم ولی وقتی رفتم دیگه برنمی گشتم🤩 ولی خب بازم امروز هم یک روز عالی بود مثلا اکثر روز های عالی دیگه خوشحالم توجه ات رو به این مطلب جم کردم بای بای
1 شهريور 1400

امروز یعنی همین امروز

سلام چند وقتی هست مامان گفته چون امیرمحمد زیاد با لپ تاپ بازی می کرد و گوش نمی داد گم بشه و از دست رس خارج ولی خب داداش ما خیلی زرنگه و کلی گشت و گشت و گشت تا بعد چهار ماه پیداش کرد😲 و الانی که دارم مطلب می نویسم داره بازی میکنه  و در ضمن امروز یک شهریور هست و یک ماه دیگه مدرسه ها باز می شه😭 البته همونطور که گفتم من هروز ای کیو حل میکنم ولی خب شوخی کردم من عاشق مدرسه هستم🤗 و اینکه دوست دارم دوباره سرکلاس با اقای اسماعیل زاده(معلم ریاضی) سوال حل کنم بچه ها از نظرتون کدوم رنگ به وبلاگم میاد ؟🙄   زرد با هدر مینیون    ابی با هدر خرس کله فندقی        یا سبز با هدر بره ناقلا        &...
1 شهريور 1400

زمان شبیه برق و باد

چرا زمان زود میگذره اخه       از چهار ماه تعطیلات سه ماهش گذشته بچه امروز یک برنامه پیک ارت پیدا کردم گیر کردم توش😉 باهاش میشه صورت رو جابه جا کرد و وسایل اضافه رو حذف می کنه و اینجوری نظرتون راجب این تفنگ های ترفه ای بخرم اگه داشتید تجربه اش رو بگید خواهشا  بگید چه فیلمی رو دنبال می کنید؟؟
31 مرداد 1400

مهمونی

امروز از صبح خیلی پرانرژی بودم و از صبح خوشحال بودم که امروز می ریم خونه باباجون مامان جون و این شد که از صبح متفاوت شروع کردم  از صبح که بیدار شدم با سرعت به سمت سفره رفتم و امروز صبحانه ام رو همراه با تلویزیون به اتمام رسوندم و در همین زمان مامان هم داست کلوچه درست می کرد  و وقتی من صبحونه ام تموم شد کم کم اماده شدیم بریم خونه مامان جون باباجون و تو ماشین یک کمی با هم حرف زدیم و رسیدیم به اونجا و من هی پی دایی رو می گرفتم تا با هاش فوتبال بازی کنم⚽️ بازی اول 6-6 مساوی شد و رفتیم ناهار .    ناهار مرغ بود🤗.    بعد یک ذره کل کل با دایی و گذش چند ساعت رفتیم و مسابقه دوم را دادیم🏁 نتیجه 3-2 شد به نفع من🥇😎 هورا...
30 مرداد 1400

کرونا

سلام ما امروز بعد از مدتها با ماشین رفتیم تو خیابون دوری زدیم واقعا دنیا چقدر عجیب بود ما یی که قبلا خیلی جا ها می رفتیم الان دیگه خیلی جاها نمی ریم واقعا چرا😭چرا کرونا نمی ره و به جای اینکه بهتر شه بدتر می شه البته یکی دوسال سال دیگه وقتی این متن رو بخونم حتما برام یک خاطره خواهد شد ای کاش کرونا بره ما به حالت عادی زندگی بر گردیم
28 مرداد 1400